بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

بردیا میوه زندگی مامان و بابا

رفتن به قمصر

زمانی که از تهران اومدیم دوست مامان دعوتمان کرد قمصر زمان گلاب گیری بود هوا خیلی خوب بود و تو عزیز دلم ماه بودی. شب که رسیدیم خونه خیلی خسته شده بودی خوب خوابیدی و دو دفعه بیدار شدی شیر خوردی الهی مامان فدات بشه.
27 ارديبهشت 1391

اولین سفر بردیا با هواپیما

بابا رفته بود سرکار منو تو میخواستیم بریم خونه مامانجون(مامان)تهران عمو ما رو برد فرودگاه . فرودگاه اصفهان یکم دور تو هم خسته شده بودی نق میزدی تو ماشین تو فرودگاه مامان ابروم بردی خیلی گریه کردی من خیلی ناراحت شدم فکر کنم از شلوغی جمعیت ترسیدی. زمانی رفتیم تو هواپیما که دیگه هواپیما گذاشتی تو سرت از بس گریه کردی گرمت بود بلاخره ارومت کردم و خوابیدی تا رسیدیم.بابا جون اومده بود فرودگاه دنبالمون. تهران که بودیم خیلی پسر خوبی بودی خاله تا از کلاس میامد بات بازی میکرد با مامان جون وبابا جون میرفتی بیرون . دایی میبردت پیش دوستات خلاصه خیلی بهت خوش گذشت.  ...
27 ارديبهشت 1391

اولین عید بردیا

اولین عید بردیا عزیزم الهی مامان فدات بشه که اینطوری داری به دوربین نگاه میکنی امسال عید من و بابا خیلی خوشحال بودیم که خدا تو گل پسر به ما هدیه کرد. هفته اول عید خونمون بودیم مامان جون وبابا جون وخاله ها از تهران اومدن خونمون اما دایی نتونست بیاد چون رفته بود مسافرت . هفته دوم من وتو بابا رفتیم جنوب خونه مادربزرگ مامان خیلی خوش گذشت. من با خودم روروکتو بردم الهی فدات بشم اونجا اولین دفعه بود که گذاشتمت تو روروک خیلی خوشت اومده بود اول نگاهم کردی اما بعد از چند دقیقه شروع کردی راه افتادن عزیزم. ...
30 فروردين 1391

واکسن زدن پسرم

امروز صبح که پسرم از خواب بیدار شدی خیلی بد اخلاق بودی فکر کنم میدونستی باید واکسن بزنی من و تو  بابا رفتیم بهداشت اما من بیرون اتاق ایستادم  تحمل دیدن اشکات نداشتم تو با بابا رفتین تو اتاق واسه واکسن زدنت پرستار از بابا پرسید مامانش کجاست بابا گفت بیرون . الهی مامان فدات بشه تا واکسنت زد من اومدم  پیش پسرم  و بوسیدمت وبغلت کردم  عزیز مامانی تو الهی مامان فدات بشه که خیلی بیحالی. ...
23 اسفند 1390

اولین روز هفت ماهگی پسرم

امروز با هم رفتیم بیرون واسه پسرم لباس خریدیم الهی مامان فدات بشه چقدر بهت میاد خیلی امروز پسر خوبی بودی . چون میخواد دندونات در بیاد خیلی بیتابی میکنی باید فردا مامان وبابا ببرنت بهداشت تا واکسن شش ماهگیت بزنی مامان فدات بشه عزیزم میدونم دردت میاد وتا دو روز بیحالی اما چاره نیست زود خوب میشی عزیزم. تازه از فردا مامان باید غذاهای کمکی شروع کنه برات عزیزم. ...
23 اسفند 1390